سلام
یک سوال داشتم:وقتی میروی آرایشگاه و می بینی هرچی که داره از سرو صورتت کم میشه رنگ سفیدش بیشتره!!
وقتی که می خواهی از بعضی حادثه های تلخ و شیرین تعریف کنی می بینی گاهی مربوط به 20 سال پیش هست
وقتی می بینی مجبوری کم کم برای اینکه حرفهایت رو فراموش نکنی حتما یه گوشه ای یادداشت کنی
و بعدش تازه یادت بره که کجا نوشتی !! و اصلا چرا نوشتی !!
وقتی که میری دکتر برای معالجه بیماری و می بینی چه جالب نه اینکه قبلی هنوز رفته
بلکه یکی دو تا بیماری هم اضافه شده و باید دوتا دارو هم به داروهای قبلی افزود !!
وقتی می بینی دوستان می گویند اووووووووووووووه تو واقعا هنوز ازدواج نکردی !!
وقتی می بینی که چقدر عکسهای سالهای قبلت زیباتر بوده !!!! و مرتب هم خانواده این رو بهت یاد آوری میکنند!!
وقتی می بینی چقدر از اونهایی رو که دوستشون داشتی یا حتی نداشتی !! کم شده اند و تو ی این دنیا نیستند
چه نتیجه ای می گیری ؟
که آره عزیز تو هم پیش به سوی پیری .که به خود بیا دیگه اینقدر برای حوادث دنیا غصه نخور اینقدر همه چیز رو
سخت نگیر یک هم به فکر خودت باش و به اینکه قرار نیست همه چیز رو تو ی این دنیا بدست بیاری
به اینکه مقصد اصلی ما جای دیگه ای هست و هدف ما چیز دیگه ای و ما بد فراموش کار شده ایم و مشغول !
2.این جمله زیبا رو در جایی خوندم:
وقتی خدا بخواهد برای شما هدیه ای بفرستد آن را در مشکلی می پیچد
هرچه مشکل بزرگتر باشد ، هدیه هم بزرگتر است